سير تاريخي مفهوم كارآفريني
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
سير تاريخي مفهوم كارآفريني
ريشه واژه كارآفريني از كلمه فرانسوي Entreprendre , اصطلاحاً به معناي واسطه يا دلال, مشتق شده است . اين واژه در طول زمان همراه باتحول شيوه هاي توليد و ارزش هاي اجتماعي دچار دگرگوني و افزايش مفاهيم در بر گيرنده شده است . از آنجا كه بررسي اين تحولات و موارد كاربرد اين واژه تا حد زيادي در راستاي توسعه نظريه كارآفريني حركت كرده است, مروري داريم به پنج دوره دگرگوني, در مفهوم كارآفريني .
دوره اول:
قرون 15 و 16 ميلادي «صاحبان پروژه هاي بزرگ»
اولين تعاريف كارآفريني در اين دوره ارائه مي شود. اين دوره همزمان با دوره قدرتمندي ملاكين و حكومتهاي فئودالي در اروپا است. كارآفرين كسي است كه مسئوليت اجراي پروژه هاي بزرگ رابر عهده مي گيرد و البته در اين راه مخاطره اي را نمي پذيرد, زيرا عموماً منابع توسط حكومت محلي تامين مي شود و او صرفاً مديريت ميكند. نمونه بارز كارآفرين در اين دوره معماران مسوول ساخت كليسا, قلعه ها و تاسيسات نظامي هستند.
دوره دوم:
قرن 17 ميلادي «مخاطره پذيري»
در اين دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتي بعد جديدي به كارآفريني اضافه شد: مخاطره. كانتيلون يكي از اولين محققين اين موضوع, كارآفريني را اينگونه تعريف مي كند: ً كارآفرين كسي است كه منابع را با قيمت نامشخص مي خرد, روي آن فرايندي انجام مي دهد و آن را به قيمتي نامشخص و تضمين نشده مي فروشد, از اين رو مخاطره پذير است.ً كارآفرين در اين دوره شامل كساني نظير بازرگانان, صنعتگران و ديگر مالكان خصوصي مي گرديد.
دوره سوم:
قرون 18 و 19 ميلادي و اوايل قرن بيستم « تمايز كارآفرينان از ديگر بازيگران صحنه اقتصاد»
در اين دوره ابتدا كارآفرين از تامين كننده سرمايه متمايز مي گردد. يعني كسي كه ً مخاطره ً مي كند باكسي كه سرمايه را تامين مي كند, متفاوت است.
اديسون به عنوان يكي از كارآفرينان اين دوره پايه گذار فن آوري هاي جديد شناخته مي شود, ولي او سرمايه مورد نياز فعاليت هاي خود را از طريق اخذ وام از سرمايه گذاران خصوصي تامين مي كرد. همچنين دراين دوره ميان كارآفرين و مدير كسب و كار نيز تفاوت گذارده مي شود.كسي كه سود حاصل از سرمايه را دريافت مي كند با شخصي كه سود حاصل از توانمندي هاي مديريتي را دريافت مي كند, تفاوت دارد.
دوره چهارم:
دهه هاي مياني بيستم ميلادي «نوآوري»
مفهوم نوآوري در اين دوره به يك جزء اصلي تعريف كارآفريني تبديل مي شود. از تعاريف برآمده از اين دوره مي توان موارد زير را نام برد .
كارآفرين فردي نوآور و توسعه دهنده فن آوري هاي به كار گرفته نشده است (جوزف شومپيتر 1934). كارآفرينان كسب و كاري جديد را شروع مي كنند در حالي كه ديگران برخلاف آنان تغييرات اندكي درمحصولات موجود مي دهند.(ويكلن, 1979).
مفهوم نوآوري مي تواند شامل همه چيز, از خلق محصولي جديد تا ايجاد يك نظام توزيع نوين يا حتي ايجاد يك ساختار سازماني جديد براي انجام كارها باشد.اضافه شدن اين مفهوم به خاطر افزايش رقابت در بازار محصولات و تلاش در استفاده از نوآوري براي ايجاد مزيت رقابتي در كسب و كارهاي موجود و بقاي آنهاست.

دوره پنجم:
دوران معاصر (از 1980 تاكنون) «رويكرد چند جانبه»
در اين دوره همزمان با موج جديد ايجاد كسب و كارهاي كوچك و رشد اقتصادي و شناخته شدن كارآفريني به عنوان تسريع كننده اين ساز و كار, توجه زيادي به اين رشته جلب شد. تا اين زمان كارآفريني فقط از ديدگاه محققان اقتصادي مورد بررسي قرار مي گرفت, ولي در اين دوره توجه جامعه شناسان و روانشناسان نيز به اين رشته معطوف گرديد. عمده توجه اين محققين بر شناخت ويژگي هاي كارآفرينان و علل حركت فرد به سوي كارآفريني است.
از تعاريف شناخته شده تر اين دوره مي توان به مورد زير اشاره كرد:
كارآفريني روند پويايي در جهت ابجاد و افزايش سرمايه است, اين كار توسط كسي انجام مي شود كه مخاطره از دست دادن زمان يا فرصت هاي شغلي ديگر را با هدف ايجاد ارزش براي يك محصول يا خدمت مي پذيرد (رابرت رونستات, 1983).
امروزه واژه كارآفريني مفاهيم زير را به ذهن متبادر مي سازد:
نوآوري
مخاطره پذيري
ايجادياتجديد ساختار يك واحد اقتصادي, اجتماعي
رضايت شخصي و استقلال طلبي
كارآفرين ايده اي را يافته و آن را تبديل به فرصتي اقتصادي مي كند. در فضاي كسب و كار, فرصت, فكر نويي است كه قابليت تجاري شدن دارد.آگاهي از محيط, بازار و نيازهاي مشتري و نگرش كارآفرين او را در، يافتن فرصت و پرداختن به آن ياري ميد هد. سپس كارآفرين يك طرح تجاري مي نويسد كه در آن مسائلي چون بازار محصول يا خدمت, مسائل حقوقي و قانوني شركت, تامين سرمايه راه اندازي و رشد, سازماندهي و مديريت كسب و كار را بررسي مي نمايد.
در واقع كارآفرين مانند يك رهبر اركستر وظيفه دارد كه مهارت ها و توانايي هاي مختلف را در كنار هم جمع نمايد و برنامه اي تدوين شده ارائه دهد.همانطور كه صدا بايد دلنشين باشد,طرح نهايي كارآفرين نيز بايد زيبا باشد.
دو رويكرد متفاوت به كارآفريني وجود دارد:رويكرد شخصيتي و رويكرد رفتاري.در رويكرد شخصيتي,تمركز بر كارآفرين و شناسايي ويزگيهاي فردي اوست.در واقع اين رويكرد تقدم زماني دارد چرا كه اول كارآفرينان وجود داشتند و بعد كارآفريني به عنوان يك مفهوم مستقل به وجود آمد. در رويكرد رفتاري تكيه بر رفتارهاي كارآفرين در فرآيند راه اندازي يك كسب و كار است.البته قابل ذكر است امروزه كارآفرين تنها يك جزء از فرآيند كارآفريني است.
درانتها, شايد بهترين تعريفي كه مي توان ارائه كرد اين است كه كارآفريني عبارت است از فرآيند نوآوري و بهره گيري از فرصت ها,باتلاش و پشتكار بسيار و همراه با پذيرش ريسك هاي مالي, رواني و اجتماعي كه باانگيزه كسب سود مالي,توفيق طلبي ,رضايت شخصي و استقلال صورت پذيرد(هيسريچ,1985).




:: بازدید از این مطلب : 295
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 17 خرداد 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست