ذوق کنین که من اومدم
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

سلامممممم چطورین؟من که توپ توپم میدونم الان کلی ذوقیدین که من اومدم دوبارهولی خب حالا دیگه جمع کنین خودتونو نیشاتونم ببندین که میخوام بحرفم

اول اینکه این چند روز یه سری اتفاقات افتاد که نتونستم بیام وبلاگ البته به فیس بوک و یاهو و اینا رفتم ولی نتونستم بیام وبلاگ

دوم اینکه شنبه اون هفته کارنامه هامونو دادنخیلی گند زدم ولی خب مهم نیست این ترم جبران میکنم مثلا

بعد از اینکه کارنامه هارو دادن بچه ها همه زده بود به سرشون تا سه چهار روز الکی راه میرفتن میخندیدن

آقا من سینوزیت گرفتم به خدا . . . اه یه بچه هه تو کلاسمون هست همش هر سه تا پنجره کلاسو باز میکنهآخر سر بعد از چند ماه همچینی سره اینکه پنجره رو باز میکنه دعوام شد که بیا و ببینوای بچه ها همچینی نگام میکردن انگار جن دیدنخب تقصیره خودشونه دهنه آدمو باز میکننحالا بیخیل

آقا دیشب با دوستم یه پسررو اسکل کردیم . . . دوم راهنمایی بود اینقده خندیدیم که نگو

آقا امروز معلم فیزیکمون سگ بود پاچه میگرفت . . . یعنی رو نروم بوداجو سگیت برش داشته بود بچه هام هیچ کدوم درس نخونده بودن . . . چون عصبانی بود از هر کی میپرسید درس خوندی یا نه بچه ها از ترسشون بر میگشتن میگفتن آره اونم جو گیر شده بود فکر کرد حالا الان همه ازش میترسنمنم برا اینکه از جو زدگیش کم بشه وقتی منو صدا کرد گفت درس خوندی؟با اینکه خونده بودم ولی گفتم نهگفت الان با چه رویی تو چشای من نگاه میکنی میگی نه؟بعد گفت مگه امروز فیزیک نداشتین که نخوندی؟گفتم حوصله نداشتم آخه ایشا الله دفعه بعد میخونمخخخ ضایع شد گفت برو بشین دیگه از هیچ کیم درس نپرسیدجنبه معلمیم ندارن

آقا فردا دوتا کلاس دوم دیگرو میبرن اردو ما باید بمونیم مدرسه ریاضی بخونیمخود این معلم ریاضیه اجازه داده کلاسه ما هم بره ها اما مدیرمون کاسه داغ تر از آش شده میگه نهای تو روح کثیفشحالا این معلمم خودشو ان کرده میگه فردا امتحان میگیرم

حالا به قول جوجو بذگریم

آها میخوان بچه ها رو اردیبهشت ببرن مسافرت اون وقت برگشتن میگن به هر چهار یا شش نفر یه معلم میفرستیم تو اتاقشونآخه یکی نیس بگه شاید بچه ها بخوان . . . استغفراللهدهن ادمو باز میکننحالا الان این چه ربطی به شما داشت نمیدونم

آها چند روز پیشا امتحان دینی داشتیم تستی بود بعد من هر گزینه ای رو که میزدم میدیدم فاطمه هم از روی من میزدآخر امتحان معلم گفت با هم دیگه برگه هاتونو چک کنین منم خندیدم گفتم فاطمه تو که همرو از رو من زدی حالا قسم و آیه که نه من از روی تو نزدمگفتم باشه باو بیا بشینیم چک کنیم حالا هرچیو من میخوندم میدیدم همون گزینرو زدهاه اینقد از این آدمای خالی بند بدم میاد گفتم پاشو برو واسه ننت خالی ببندوالا بی تربیت بی شخصیت تازه نشسته واسه من گزینه ها رو استدلالم میکنه که چرا این گزینه میشه اون یکی نمیشهایشـــــــــش

بیخیال . . . دیگه حوصله حرفیدن ندارم . . . تازشم باید زود برم آخه مثلا تو ترک کامپیوترمبسه دیگه پاشین برین بخوابین که حوصلتونو ندارم ما هم بریم کارهای نصفه نیمه را تمام کنیمدوستون نمیدارم اصلاسعید جان بشین الان بعد این پست اینقد بخند تا جونت در بیادچشمام دیگه ضعیف شده اینقد نشستم پای پی سیفیلــــــــا





:: بازدید از این مطلب : 448
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 25 خرداد 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست