الخميس,
مي 17, 2012
09:59 ق.ظ
برای شادمانه کودکی کردن، هیچگاه دیر نیست

گاهی احساس تهی بودن میکنیم؛
این احساس که جای چیزی در وجودمان خالی است و بعد سعی میکنیم این جای خالی را به
شیوهای با انسانها، اشیا، مکانها، فعالیتها و تجربههای بیرونی پر کنیم. اما
بعد از مدتی متوجه میشویم که هیچ یک از این موارد، خلاء درونی ما را پر
نکردهاند؛ چرا که ما هنوز به آرامش نرسیدهایم.
این روزها دربارهی پرداختن به
کودک درون، بسیار میشنویم. همهی ما درونمان کودکی داریم که بخش ارزشمند
و نازنین وجود ما است و با ما زندگی میکند. کودکی حساس و دوست داشتنی
که به شدت نیازمند توجه هوشیارانه و سرشار از محبت ما است؛ اما اغلب زیر نقاب
بالغانهای که ما به چهره میزنیم پنهان میماند و به مرور زمان به خاطر ترس از
سرزنشها و بیمهریهای ما، جرات نمایان شدن و ابراز وجود را از دست میدهد. در
حالی که کلید شادابی و تندرستی، داشتن روابط حقیقی و صمیمانه، کشف استعدادهای
درون، شور، نشاط و خلاقیت در کارها و رسیدن به آرامش پایدار، در دستهای این کودک
است و تا زمانی که کمبودها و نگرانیهای کودک درونمان را برطرف نکنیم و رفتار و
رابطهی خود را با وی بهبود نبخشیم، مشکلات ما در رابطه با سایر افراد و دنیای
بیرون حل نخواهد شد.
در چه مواقعی میتوانیم با کودک
درونمان ارتباط برقرار کنیم و یقین داشته باشیم که احساس و رفتار ما در آن لحظه
ناشی از احساسات این کودک است؟ ویدا رضوی دکتراي روانشناسي مشاوره و عضو هیئت
علمی دانشگاه آزاد اسلامی کرمان در اینباره میگوید: «تجربهی
مستقیم کودک درون میتواند به شکلهای مختلف پیش بیاید. تجربهای
که همهی ما زمانی آنرا داشتهایم. اگرچه شاید آن را نشناختهایم. به
این فرایند، تجربهی حال و هوای کودک درون میگوییم. زیرا وقتی وارد این
حال و هوا میشویم، مثل یک کودک احساس و رفتار میکنیم. شاید
حتی خودمان نیز از این حالت آگاه نباشیم، اگرچه دیگران اغلب به تفاوتی که در رفتار
ما وجود دارد، پی می-برند و آن را در چهره، چشمها و جسممان ببینند
و شاید در صدایمان بشنوند و در رفتارمان مشاهده کنند.
در مواقعی معمولی و ساده مثل
وقتی که خسته شدهایم و میخواهیم اندکی بخوابیم و استراحت کنیم، وقتی حال خوشی
نداریم یا به شدت احساس بیماری میکنیم، کودک درون دارد به ما هشدار میدهد و از
ما میخواهد که از او مراقبت کنیم. چون کودک درون موجودی جسمانی است. شاید
وقتی ورزش میکنید یا در کنار ساحل قدم میزنید، کودک درونتان نمایان شود. لحظهای
فکر کنید تا ببینید کودک درون شما از چه راههایی خودش را در زندگیتان نشان
میدهد. وقتی منحصرا در عالم اندیشهها، طرحها، برنامهها و مسئولیتهای
بزرگسالان به سر ميبریم، رابطهی خود را با جسم و عواطفمان قطع میکنیم و این
یکی از راههای طرد کودک درون است.»
به طور کلی هرگاه که احساسی
داریم، کودک درونمان زنده و حاضر است. زیرا کودک درون، بخش عاطفی
وجود ما است و هر زمان احساس شادی، اندوه، خشم، ترس و یا علاقه داریم، این کودک
درون ما است که خود را نمایان ساخته است. وقتی احساسهایمان را به
طور عمیق و آزادانه احساس میکنیم و به عبارتی بازیگوش و خلاق هستیم، در واقع به
کودک درونمان اجازه میدهیم سالم و فعال حضور داشته باشد.
علاوه بر جسمانی بودن کودک درون،
میتوان گفت که یکی دیگر از جایگاههای وی عواطف و احساسات ما است.
رضوی در مورد چگونگی رابطهی
کودک درون و عواطف ما میگوید: «وقتی احساسی داریم به این معنی است که
کودک درونمان دارد به طور محرمانه با ما سخن میگوید. لزومی
ندارد این احساسها را در بیرون بروز دهیم تا مطمئن شویم که وجود دارند. احساس
کردن چیزی-حتی اگر نتوانیم نامی را برای آن پیدا کنیم- تجربهی حال و هوای
کودک است. وقتی احساسهایمان را بروز میدهیم چه در تنهایی و چه در حضور دیگران،
نشانهی نمایان شدن کودک درون است. این امر می-تواند
از طریق حرکات بدن، حالات چشم، لحن صدا و نوع گفتار نشان داده شود.»
جایگاه دیگری که محل ملاقات با
کودک درون است، لحظههای خلاقیت و ماجراجویی ما است. به گفتهی رضوی، زندگی و حیات
کودک درون، در گرو بازی کردن است. او دوست دارد کشف کند و بیافریند و
راههای جدیدی برای انجام کارها بیابد. کودک درون در عالم تخیل،
آنجا که خلاقیت ما وجود دارد، زندگی میکند.
کودک درون ما نیازهایی از قبیل
نیاز به محبت، امنیت، اعتماد، احترام و هدایت دارد که شاید برآورده نشدن این
خواستهها در وجود ما حالت مزمن اضطراب، ترس، شرم، خشم، ناامیدی و مشکلات ناشی از
این حالتها را ایجاد کند. در واقع مشکلات جسمانی و عاطفی در هر یک از ما
نشانهی آن است که کودک درون میخواهد با ما سخن بگوید و نیازمند توجه و مراقبت ما
است. وقتی کودک درونمان وحشتزده و منزوی باشد و نیازهای اساسیاش برآورده
نشود، دیر یا زود مسئله یا بحرانی مثل بیماری، طلاق و از دست دادن کار یا مشکل
مالی در زندگی ما به وجود میآید.
رضوی در این خصوص میگوید: «اگر
به رفتار کودکانی که نیازهایشان به عشق، توجه، هدایت و محبت برآورده نمیشود،
نگاه کنید، پی خواهید برد که کودک درونی که به نیازهایش بیتوجهی شده است، چه وضعی
خواهد داشت. بدخلقی و عصبی بودن، نشانههای قطعی کودک درونی است که آزاردیده است. شاید
کودک درون به خواب و استراحت بیشتر، فشار کمتر، فرصت بیشتر برای بازی و فراغت و
زمانی برای خلوت و تنهایی نیاز داشته باشد. اگر به درستی به نیازهای
کودک درونمان پی نبریم، چه بسا نیازش به محبت و توجه، مورد سوءتفاهم قرار بگیرد. به
این معنی که به جای گوش سپردن به احساسهایش، بگذاریم پرخوری کند یا به جای ایجاد
فرصتی برای بازی و تفریح به او اجازهی استفاده از مواد مخدر را بدهیم و یا به جای
خویشتن دوستی بگذاریم با فردي نامناسب رابطه داشته باشد. در حالی که داشتن کودک
درون سالم و فعال، بهترین راه برای پیشگیری از انواع فرسایش، بیماری و مشکل است.»
اگر به کودک درون اجازه داده شود
که خودش باشد و به معنای ساده، بچگی کند، میتواند زندگی ما را دگرگون نمايد
و به ما کمک کند تا شاداب و بانشاط به سوی کمال حقیقی و هدف الهی آفریده شدنمان
حرکت کنیم.
اما از چه راههایی میتوانیم با کودک
درونمان آشتی کرده و در بیان و ابراز علایق و احساسهایش به وی کمک کنیم؟
همانگونه که بخشی از وجود ما
کودک درونمان است، بخش دیگری به نام والد (پدر یا مادر) نیز
در ما زندگی میکند. والد بخشی از وجود ما است که احکام و قوانین (امر و
نهیها) را وضع میکند.
بسته به نوع والد مثل والد
حمايتگر، مهرآميز و يا نکوهشگر، شخصيت کودک درون ما از قبيل کودک خشمگين، منزوي
و يا خلاق شکل ميگيرد. مهمترين کار براي جلب اعتماد کودک درون و
برقراري ارتباط اوليه با وي اين است که سعي کنيم پدر و مادري مهربان برايش باشيم و
فارغ از هر گونه سرزنش و تحقير، وي را همانگونه که هست، بپذيريم.
رضوي در مورد راههاي نزديکتر
شدن و آشتي با کودک درون ميگويد: «براي رويارويي با کودک درون، بايد نخست
فضاي اعتماد را ايجاد کنيم. دنياي بزرگسالان براي کودکان جاي امني نيست. بزرگسالان
ممکن است بيتوجه، بيملاحظه و حتي نسبت به بچهها ظالم و بدرفتار باشند. اگر
با کودک درونمان بدرفتاري کرده باشيم، چه بسا به ما اعتماد نکند و در ابتدا يا
خود را نشان ندهد و يا به آهستگي و همراه با دودلي و ترديد نمايان شود. پس
خود ما بايد والد خويشتن باشيم و با حرمت بسيار، پذيرش بالا، ذهني باز و گسترده و
با عشقي عميق به سوي کودک درونمان گام برداريم؛ اينگونه فضاي اعتماد ايجاد
ميگردد و ميتوانيم با کودک درونمان روبهرو شويم.
در مورد هدايت کودک درون ميتوان
گفت کودکي که به طور مهرآميز هدايت شده باشد و بداند که چگونه از خود مراقبت کند،
ويژگيهاي والد مهرآميز را در خود پرورش ميدهد و کامل ميکند. مادر
سالم به هنگام بازي با کودکش، عشق خود را نشان ميدهد و والد مهرآميز با ابراز
شادي ناشي از با هم بودن، به کودکش نشان ميدهد که وي را به همان شکلي که هست
پذيراست. البته اين بدان معنا نيست که والد اجازهي هر گونه رفتاري را به کودک
ميدهد، بلکه به اين معني است که کودک به عنوان شخصي با ارزش پذيرفته ميشود.
مطلب ديگري که براي برقراري
ارتباط با کودک درون بايد به آن توجه کرد، اين است که بدانيم هر کس مسئول رفاه و
آسايش کودک درون خويش است. وقتي مراقبت از کودک درون ديگران را برعهده
ميگيريم، کودک درون خودمان را مورد غفلت قرار ميدهيم. در نتيجه بيشتر اوقات
احساس خستگي و اضطراب ميکنيم. توجه به نيازهاي کودک درون خويش، آغاز
پدر و مادري کردن حقيقي براي او است.
يافتن والد مهرآميز درون و توجه
مدام به سوي آن، نخستين گام براي آشتي با کودک درون خويش است. وقتي
با کودک درونمان رابطهي مهرآميز را گسترش ميدهيم، تلاشمان براي يافتن
جانشينهايي در عالم بيرون کاهش مييابد. يعني ديگر توقع نخواهيم
داشت که اعضاي خانواده، دوستان يا ساير آشنايان برايمان نقش والد مهرآميز را ايفا
کنند و به اين ترتيب از الگوهاي وابستگي ميرهيم.
راه ديگري که براي آشتي با کودک
درون و برقراري ارتباط اوليه با وي مفيد است، مشاهدهي کودکان در عالم بيرون (در
خيابان، اتوبوس، فروشگاه و حتي در خانهي خودمان) و دقت در رفتار و گفتار آنها
است. بايد سعي کنيم بدون قضاوت دربارهيشان فقط با آنها باشيم و به مشاهدهي
آنها بپردازيم.
تا کودک فراموش شدهي درون خود را به ياد بياوريم و بتوانيم
ارتباط بهتري با آن برقرار کنيم.
پرداختن مدام به کودک درون و
مراقبت و حمايت از وي و اينکه هميشه حواسمان به خواستههايش باشد، شايد در کوتاه
مدت باعث عقبافتادن از برخي کارهاي روزمرهمان شود، اما
بعد از مدتي ما را به چنان آرامش ژرف و پايداري ميرساند که موجب شکوفا شدن همهي
استعدادهاي خفته و پنهان در وجودمان ميشود. به اين ترتيب بازدهي امور ما افزايش
مييابد و با صرف وقت و انرژي کمتر به نتايج عالي و دلخواه خود دست پيدا ميکنيم.
:: بازدید از این مطلب : 511
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3